یکی از سوالاتی که تدوینگران هنگام تدوین فیلم با آن مواجه هستند این است که کی برش بزنیم و چرا؟.تدوین یک تصویر متحرک، چیزی فراتر از سرهم کردن یک مشت تصویر به دنبال هم است.تدوین به معنای چیدن خلاقانه عناصر تصویری و صوتی در کنار هم به نحوی که کلیت آن ها بتواند موقع دیده شدن توسط مخاطب اطلاعات را منتقل کند، سرگرم کند یا الهام ببخشد.
جمله آخر در واقع بیانگر یکی از وجوه بنیادی هر تصویر متحرک است خواه فیلم بلند باشد خواه آگهی تلوزیونی، کمدی موقعیت، موزیک ویدئو و غیره. هدف اصلی در پشت هر پروژه تدوین شده این است که در نهایت تصویر مطلوبی به مخاطب نشان داده شود. در نتیجه پاسخ به این سوال که کی برش بزنیم و چرا؟ می تواند به تدوینگران کمک کند.
تاثیر بر روی مخاطب
از این رو به عنوان یک تدوینگر، وظیفه شما تدارک دیدن تجربه ای است که تاثیر مورد نظر تهیه کنندگان پروژه را بر مخاطب بگذارد.فیلم نامه هر پروژه با توجه به یک مخاطب فرضی نوشته شده است. فوتیج نیز با در نظر گرفتن یک مخاطب فرضی ضبط شده است و شما هم باید آن را با در نظر گرفتن یک مخاطب فرضی تدوین کنید. منظور از مخاطب فرضی هر مخاطبی نیست بلکه مخاطب خاصی است که پروژه برای وی تدارک دیده شده است.
چه عواملی به تبدیل یک انتقال به یک تدوین خوب کمک می کنند؟
برای اینکه بدانیم کی برش بزنیم و چرا؟ ابتدا باید با چهار نوع اصلی انتقال آشنا شویم. چهار نوع اصلی انتقال در نقطه برش در یک تصویر متحرک مورد استفاده قرار میگیرد؛برش، دیزالو، وایپ و فید.در وهله نخست چه عوامل یا عناصری تدوینگر را مجاب به انجام تدوین می کند؟ چرا درآن لحظه از زمان از یک نما به نمایی دیگر و کاملا مشخص برش می زنیم؟ برای جواب به این سوالات و سوال اینکه کی برش بزنیم و چرا به فهرست زیر نگاه کنید. با استفاده از فهرست زیر می توانیم به خوبی درباره تدوین تصمیم بگیریم:
۱-اطلاعات
۲-انگیزه
۳-ترکیب بندی نما
۴-زاویه دوربین
۵-تداوم
۶-صدا
اطلاعات
اولین پاسخ به این سوال که کی برش بزنیم و چرا؟، توجه به اطلاعات در تدوین فیلم است.هر نمای تازه باید اطلاعات جدیدی را به بیننده منتقل کند.در یک تصویر متحرک این اطلاعات در وهله نخست دیداری هستند,مثلا شخصیت جدیدی وارد صحنه می شود، لوکیشن تازه ای نشان داده می شود، رویدادی که معنای آن هنوز به طور کامل معلوم نیست و غیره.
اما ممکن است شنیداری نیز باشد مثل نریشن و گفتگو و غیره، تدوینگر هوشمند نخست چندین سوال مطرح می کند مثلا من دوست دارم مخاطب در گام بعدی چه چیزی ببیند؟
فراموش نکنید یکی از وظایف متعدد تدوینگران این است که مخاطب را هم به لحاظ عاطفی و ذهنی درگیر کند. پس حتما درک کرده اید که دادن اطلاعات جدید در انتخاب هر تدوین نقش بنیادی دارد هر بار که از یک نما به نمای دیگر برش میزنید باید از خودتان بپرسید اگر در نمایی که به آن برش می شود اطلاعات تازه ای وجود ندارد چرا اصلا به آن برش می شود؟ ایا انتخاب بهتری نداشتم؟
انگیزه
دومین پاسخ به این سوال که کی برش بزنیم و چرا؟، توجه به انگیزه ها در تدوین فیلم است.نمای تازه ای که به آن برش می زنید باید اطلاعا تازه ای ارائه کند اما درباره نمایی که از آن به جایی دیگر برش میزنید چه؟ چه دلیلی برای ترک آن نما وجود دارد؟ زمان مناسب برای ترک آن نما کجاست؟ همیشه باید انگیزه ای برای انتقال از یک نما به نمای دیگر وجود داشته باشد.این انگیزه می تواند هم دیداری باشد هم شنیداری.
ترکیب بندی نما
ترکیب بندی اهمیت زیادی برای به پاسخ رسیدن به این سوال که کی برش بزنیم و چرا؟، دارد.گرچه تدوینگر نمی تواند روی ترکیب بندی عناصر تصویری در نماهایی که برای تدوین در اختیار او قرار میگیرد نظارتی داشته باشد، اما مسلماً می تواند در این باره که کدام دونما در محل انتقال به هم برش می شوند تصمیم بگیرد.اگر مواد بصری از ترکیب بندی صحیحی برخوردار باشند تدوینگر می تواند تماشای این تصاویر را برای مخاطب جذاب تر کند.
انتخاب تدوینگر در ساده ترین شکل آن می تواند قرار دادن تمام فوتیج یک نما – یک نمای ساده،پیچیده یا تکوینی که از ترکیب بندی زیبایی برخوردار است و به خوبی ضبط شده در نسخه تدوین شده باشد. این نما زیباو کاملا متوازن به نحوی طراحی شده که به تنهایی جذاب و چشم نواز باشد و در تدوین جواب می دهد.
زاویه دوربین
زاویه دوربین اهمیت زیادی برای به پاسخ رسیدن به این سوال که کی برش بزنیم و چرا؟، دارد.برای این که دو نما به شکلی راحت به هم برش شوند باید تفاوت معقولی در زاویه دوربین نسبت به کنش وجود داشته باشد.اگر دونما با قاب بندی مشابه از دو زواویه خیلی نزدیک به هم گرفته شوند با وجود این که تصاویر حاصل کمی باهم فرق دارند اما زیادی باهم شبیه اند. این شباهت را بیننده درک میکند و ممکن است مثل یک اشکال یا یک پرش در تصویر در نقطه برش به چشم بیایید.
صدا
صدا اهمیت زیادی برای به پاسخ رسیدن به این سوال که کی برش بزنیم و چرا؟، دارد.از آنجا که به صورت بالقوه موضوعات خیلی زیادی وجود دارد صدا را آخرین عامل یا عنصر موثر در تدوین خوب قلمداد می کنیم-باند صدا می تواند علاوه بر یک انگیزه، روش بسیار خوبی را اظهار نظر درباره چیزی در درون فیلم یا کنار هم قرار دادن پیام ها در درون فیلم باشد.از سوی دیگر صدا می تواند در تضاد با تصاویر باشد که به مخاطب ارائه می شود.
در پایان باید گفت تا وقتی برای هر تدوین دلیل موجهی دارید، مسیر شما درست است. به یاد داشتن عناصری که در این مقاله به آن اشاره شد و تفکر پیشاپیش درباره درکی که مخاطب از کار شما خواهد داشت تا حد زیادی شما را به یک تدوین خوب نزدیک خواهد کرد.
حالا شما برای ما بنویسید که بنظر شما یک تدوینگر خوب باید کی برش بزنیم و چرا؟.
منبع: دستور زبان تدوین، انتشارات ساقی
اگر می خواهید در مورد موشن گرافیک و یا تیزر تبلیغاتی بیشتر بدانید بر روی لینک آبی رنگ کلیک کنید و اگر می خواهید در مورد تدوین فیلم بیشتر بدانید بر روی مقالات زیر کلیک کنید:
نکاتی که باید یک تدوینگر فریلنسر بداند
هفت نکته در رابطه با تدوین فیلم
اصول تدوین و تکنیک های تدوین فیلم چیست؟
هنر برش با تدوینگر فیلم: روزی روزگاری در هالیوود
۱
ارسال دیدگاه